سوالات متداول روانشناسی
اختلال شخصیت وسواسی جبری را توضیح دهید؟
2- كمالطلبی تا حد تداخل در تكمیل امور.
3- علاقهمندی مفرط به كار به بهای كنار گذاشتن فعالیتهای تفریحی و آمد و رفت با دوستان.
4- انعطافناپذیری و جدیت بیش از حد در امور اخلاقی (بدون رابطه با همانندسازی فرهنگی یا مذهبی).
5- ناتوانی از دور انداختن اشیای بیارزش.
6- تردید در تفویض امور یا همكاری با دیگران؛ مگر اینكه تسلیم مطلق روش او باشند.
7- خست در خرج پول برای خود یا دیگران.
8- ابراز سرسختی و عدم انعطاف.
پسری 29 ساله هستم و تمایل ندارم بدون شناخت نسبی طرف مقابل خود ازدواج كنم. از طرفی نمیدانم برای شناخت بیشتر باید چه كاری انجام دهم. لطفا مرا راهنمایی كنید.
تمایلات و تنفرات همدیگر را بشناسید، ببینید گذشته و سابقه طرف مقابل چه بوده و طرحش برای آینده و هدفش در زندگی چیست و چقدر با شما همخوانی دارد؟
ببینید قدرت درک همدیگر و توجه به علائق یکدیگر را دارید یا خیر. متأسفانه اکثر ما در ابتدای شکلگیری رابطه، اصلاً حواسمان نیست که با چه هدفی داریم وارد یک رابطه میشویم. حتماً از ابتدا هدف رابطه را مشخص کنید. اگر هدفتان ازدواج است، این هدف باید برای طرفین، مشترک باشد، اگر هدف یکی از دو طرف ازدواج و هدف طرف مقابل دوستی باشد به هیچ توافقی نخواهید رسید.
هدفتان مشترک باشد، مثلاً هر دو بخواهید برای ازدواج، همدیگر را بشناسید، باید اول تا حدودی خودتان را شناخته باشید، بدانید به چه دلیلی میخواهید ازدواج کنید و معیارهایتان برای ازدواج چیست؟
بدین ترتیب در طرف مقابل به دنبال معیارهای محوری و اصلی خود خواهید گشت و بیهوده و بلاتکلیف، از این شاخه به آن شاخه نخواهید پرید. با خودتان صادق باشید و صرفاً برای وقتگذرانی و خوشگذرانی وارد رابطه نشوید، چون علاوه بر اتلاف وقت و انرژی، دچار تبعات رابطه با کسی که شناختی از او نداشتهاید، خواهید شد.
بعد از مشخص شدن هدف و معیارها، کنترل میزان، کمیت و کیفیت رابطه را حتماً در دست بگیرید. بهترین حالت معاشرت و دوستی هدفمند، این حالت است که زیر نظر خانوادهها انجام شود، یعنی خانوادههای طرفین، کاملاً در جریان میزان هدف و زمان دیدارها و معاشرتها باشند.
چنین کنترلی، رسیدن شما به هدف، یعنی شناخت دقیقتر طرف مقابل را تسریع و تسهیل خواهد کرد. در شبانه روز هشت، نه ساعت تلفن زدن، فرستادن پیامك، چت کردن یا بیرون رفتن، کمکی به شناخت طرف مقابل نخواهد کرد. این کار فقط اتلاف وقت و انرژی و امکانات است و بیشتر این جنبه را دارد که داریم بر خلاء عاطفی یا کمبودهای روانی ناشناخته خود، سرپوش میگذاریم.
اگر در خود نیاز به این حجم از معاشرت را احساس میکنید بهتر است کمی با خود صادقتر باشید و در پی حل مشكل و حتی درمان خود برآیید.
دختری 17 ساله هستم كه رشته دبیرستانیام ریاضی است و علاقهمند تحصیل در رشته مهندسی در دانشگاه هستم اما خانوادهام اصرار دارند تغییر رشته دهم و در رشتههای علوم پزشكی مانند پزشكی، دندانپزشكی و داروسازی تحصیل كنم. به نظر شما چكار كنم؟
آنها هم دانشجویان بدی از كار در میآیند و هم كارمندان بدی! حتی من پزشكانی را سراغ دارم كه از حرفهشان منتفرند و ترجیح میدهند در فعالیتهای آموزشی یا،.. مشغول باشند.
بنابراین بهترین كار برای شما این است كه به محل اشتغال مهندسان و پزشكان مراجعه كنید و شغل آنها را از نزدیك ببینید، همچنین باید استعداد و توانمندی و علاقه خود را بشناسید و از این نظر خودشناسیتان را با كمك یك مشاور تحصیلی بالا ببرید، تا بتوانید انتخاب مناسبی داشته باشد، در نظر داشته باشید در صورت انتخاب رشتههای مهندسی، رشتهای را انتخاب كنید كه از نظر بازار كار مناسب خانمها باشد.